سراب همین است دیگر... که هر صدایی در تنهایی میشنوم میگویم: جان دلم...؟
چشمان ِ تو آیه هایی آسمانی اند که پیامبری سر به هوا سالهاست گمشان کرده است...
میگن هروقت دلت برای کسی تنگ شد نگاش کن، نبود صداش کن، نشنید دعاش کن.
غربت را نباید در الفبای شهر غربت جستجو کرد، همین که عزیزت نگاهش را به طرف دیگری کرد، تو غریبی...
.
.
.
.
این منم که گم شده ام یا تویی که پیدا نمیشوی...!!
.
.
.
.
میدونی پشت چشمای لیلی چی نوشته بود؟ نفرین بر جهانی که غمش قسمت ما شد...
همش تقصیر قلبم بود که از دنیا تو رو می خواست
قهرم؛ با دنیایی که بین ما فاصله ای به درازای حسرت"بی تو بودن"گذاشت...
آزرده ترین سکوت زمانی ست که تو دروغ می گویی و من لبخند می زنم......
این روزها شیرها هم راضیه بادمش بازی کنن اما با دلش نه!
هیچوقت بی خداحافظی کسی را ترک نکن. نمیدانی چه دردیست پیر شدن در خم کوچه های انتظار......
لباسش را من برایش خریدم دیگری از تنش در اورد؟
نظرات شما عزیزان:
.: Weblog Themes By Pichak :.